سینای من

مهارت های حرکتی ظریف دست، فعالیت با دستها و انگشتان رو شامل می شه...هدف از این مهارت رشد و تقویت عضلات ظریف و بدست آوردن مهارت در انجام کارهای تخصصی تر مثل:برداشتن اشیا ریز، نوشتن، بریدن، نقاشی کشیدن، بستن و باز کردن، گره زدن و... بازیه امروز ما هم به منظور تقویت این مهارت بود که خوشبختانه با استقبال روبه رو شد البته در کنارش مفاهیمی رو که به ذهنم رسید قرار دادم  مثل کوتاه و بلند..پهن و باریک...و اشکال هندسی                     ...

 بازیه امروز صبحمون درباره رنگها بود...لوله های دستمال کاغذی که شب قبل با گواش رنگ کرده بودم رو همراه با اسم مربوط به هررنگ با چسب کاغذی به کمد چسبوندم...توپکهای رنگی رو هم در ظرف های جداگانه ریختم و از سینا خواستم با یک گیره هر کدوم از توپک هارو با توجه به رنگش در لوله بیاندازه...این بازی خیلی براش جالب بود و تا الان چند بار بازی کردیم ...هر توپکی که بر می داشت رنگشو می گفت  .. هنوز هم به سبز می گه زَبس به قرمز هم می گه مِنِز ... هر رنگی هم که تموم می شد می گفت خب اینم تموم شد و ظرفهاشو روی هم می گذاشت                ...

دکتر نیستم اما...   برایت 10 دقیقه راه رفتن روی جدول کنار خیابان را تجویز می کنم،   تا بفهمی عاقل بودن چیز خوبیست،    اما دیوانگی قشنگ تر است...   برایت لبخندزدن به کودکان وسط خیابان را تجویز می کنم،   تا بفهمی هنوز هم می شود بی منت  محبت کرد...   به تو پیشنهاد می کنم گاهی بلند بخندی، هر کجا که هستی،   یک نفر همیشه منتظر خنده های توست...   دکتر نیستم اما به تو پیشنهاد می کنم که شاد باشی!   خورشید،   هر روز صبح،   به خاطر زنده بودن من و تو طلوع می کند!   هرگز منتظر "فردای خ...

امروز صبح از سینا پرسیدم مامانی چی بازی کنیم؟ خودش گفت نگاشی بکشه سینا... منم فکر کردم یه کار جدیدی انجام بدیم به همین خاطر به جای کاغذ، دستمال کاغذی و به جای مدادرنگی، قطره چکان و رنگ خوراکی آوردم ..برای نقاشی با قطره چکان دستمال کاغذی از کاغذ بهتره چون هم باعث پخش شدن رنگ می شه که خیلی جالب ترش می کنه و هم رنگ رو توی خودش نگه می داره و پس نمی ده            بعد از اینکه کلی بازی کرد خودش رفت دستمال کاغذی برداشت جاهایی که رنگ پاشیده بود رو پاک کرد      بعد از این بازی فلش کارت های داستان های تصویری را آوردم  و داستان مربوط به هر تصویر را بر...

چندماهی بود که مشغول جمع آوری درهای روغن بودم تا بالاخره یک تعدادی جمع شد امروز از این درها برای مهر زدن اعداد فارسی استفاده کردم ..اعداد را روی درها چسبوندم و باهم مشغول مهر زدن شدیم     این سه مکعب فومی هم طرههای برجسته داره و برای همین منظور هست...این هارو آماده خریدم ولی خودمون هم می تونیم توی خونه با فوم  و در روغن درست کنیم                 ...

چند وقت بود که دنبال مجموعه کتاب های "نگاه کن" بودم چند کتاب فروشی و شهر کتاب رو دنبالشون گشتم ولی پیدا نکردم تا اینکه بالاخره تصمیم گرفتم از خود انتشاراتش (نشر نظر) در خیابان ایرانشهر جنوبی تهیه کنم و بالاخره موفق شدم         این سه جلد کتاب رو هم از همین انتشارات خریدم    ...

چند روز بود که درگیر درست کردن این پازل ها بودم که بالاخره دیروز تموم شد  بعضی ها رو روی مقوا چسبوندم  مثل این نمونه ها:             بعضی ها رو هم  با چوب بستنی درست کردم مثل این نمونه:     بعضی ها رو هم مثل این نمونه روی مکعب های سینا چسبوندم...خودم از این پازل خیلی خوشم اومد به نظرم خیلی خوب شدن      امروز هم با تعدادی از این پازلا بازی کردیم                      ...

این کیک فنجانی رو دیروز برای سینا درست کردم ...طعمش عالی شد...خیلی راحت بدون نیاز به فر  مواد لازم : آرد: 4 قاشق غذاخوری شکر: 4 قاشق غذاخوری بیکینگ پودر : 1 قاشق چایخوری پودرکاکائو: 2 قاشق چایخوری وانیل: کمی تخم مرغ : 1عدد شیر : 5 قاشق غذاخوری روغن مایع: 3 قاشق غذاخوری طرز تهیه: اول همه مواد خشک را با هم مخلوط می کنیم سپس تخم مرغ را می زنیم بعد شیر و روغن را می افزاییم و همه مواد را با هم مخلوط می کنیم. فنجان های کیک را کمی چرب می کنیم. مواد را تا نصف فنجان می ریزیم. فنجان ها را در قابلمه می چینیم و قابلمه را تا نصف فنجان ها آب کرده روی گاز می گذاریم. آب که جوش آمد شعله را کم می کنیم و در قابلمه را ب...

 امروز یه بازیه جالب باهم داشتیم برگه ای رو که چند روز پیش پرینت گرفته بودم روی یک جعبه چسبوندم و جای دهانش رو هم بریدم ...یک سری عکس از مواد خوراکی و غیر خوراکی پرینت گرفتم و لمینیت کردم ...برای اینکه هم بازیمون جالب تر بشه و هم برای سینا ملموس تر باشه از مواد خوراکی طبیعی و بعضی لوازم و اسباب بازی های سینا هم استفاده کردم سینا هرکدام رو از سبد برمی داشت می پرسیدم سینایی این چیه؟ اسمشو می گفت و بعد می پرسیدم آقا می تونه بخوره؟ خوراکی هارو تند تند می انداخت توی دهنش ولی برای غیر خوراکی ها مکث می کرد و مردد بود که بندازه یا نه ..2-3 تای اول رو کمکش کردم می گفتم نههههه نمی تونه بخوره خوردنی نیست اگه بخوره دلش درد می گیره و یا کارای...

امروز مقداری از ماکارونی که چندروز پیش برای این منظور تهیه کرده بودم  را با رنگ های خوراکی  رنگ کردم و بعد از اینکه خشک شد یک مقدار از خمیر سینا رو آوردم و سیخ های چوبی رو فرو کردیم توش ...سینا هم دونه دونه ماکارونی ها رو می انداخت داخل سیخ ها                بعد از این بازی با خمیر حالت های مختلف چهره رو درست می کردم و سینا هم ادای چهره هارو در میاورد ... قیافه شاد       اینجا سینا خودش لبشو برداشت برعکس کرد و گفت گمگین (غمگین) خودشم اداشو درآورد      در  نهایت هم با &n...