سینای من

دو سری توپک بزرگ و کوچک رو توی دوتا بشقاب مختلف ریختم ... 2تا ظرف بزرگ و کوچک هم آوردم و از سینا خواستم با یک گیره توپک های کوچک را در ظرف کوچک تر و توپک های بزرگ را در ظرف بزرگ تر بیاندازه...بدون اینکه ازش بخوام هر کدوم که بر می داشت رنگشو هم می گفت          ...

    ...

پازل همیشه جزو بازی هایی هست که سینا خیلی دوست داره و هر دفعه چندین بار تکرارش می کنه مثل همین بازی که چند بار درست کرد خراب کرد و دوباره انجامش داد...         اینجا وقتی هرم رو اشتباه گذاشت گفتم آخ آخ سینایی اشتباه شد خوب نگاه کن ...وقتی اینو گفتم خودش درازکشید رو زمین و با دقت نگاه کرد و درستش کرد..آخه من قربون اون دقت و توجهت بشم             ...

این ماهی های بامزه رو دانلود کردم...ماهی های بزرگتر حروف بزرگ و ماهی های کوچکتر حروف کوچک انگلیسی بودند...به هرکدامشان یک گیره کاغذ زدم....با استفاده از کاموا و چوبک هایی که داشتم طناب ماهیگیری درست کردم و به انتهای کاموا یک آهن ربا وصل کردم و این ابزار ساده شد یک بازیه سرگرم کننده برای سینا   هر کدوم از ماهی هارو که شکار می کرد اسم حرف روهم می گفت...                 ...

بعد از یک هفته مریضی، تب و بی حالی به نظرم اومد شاید بازی با آب های رنگی و پر و خالی کردن توی ظرفها با حجم های مختلف جالب باشه...اولین حرکتی که انجام داد این بود که بزرگ ترین ظرف رو برداشت و خالی کرد تو لیوانی که تقریباً پر آب بود   کلی آب ازش ریخت خودش با تعجب گفت اوووه زیااااااااد و وقتی دوباره لیوانو توی ظرف بزرگ خالی کرد گفت مامان کم...       بعد هم کوسن هارو آوردیم کنار هم گذاشتیم و به قول سینا قطار درست کردیم کلی روی کوسن ها راه رفت، دوید، خزید و بازی کرد ...2-3 روزی هست که این شده بازیه مورد علاقه پسرک ما            ...

دیروز برای سینا کتابِ مداد و مجموعه کتابهای کانگوروی آبی از انتشارات زعفران را خریدم...یکی از ویژگیهای خوب کتابهای کودک نشر زعفران جدای از مضمون، کیفیت و زیبایی و گیرایی تصاویر شان است...کتابِ مداد علاوه بر اینکه برنده جایزه ردماوس است منتخب لاک پشت پرنده و دارای چهار ستاره از شورای کتاب کودک نیز می باشد...      ...

بازیه جدید امروزمون یک مدل دیگه از تطابق رنگها بود...هر ماشین رو که برمی داشت می پرسیدم چه رنگیه؟ بعد از گفتن اسم رنگ می پرسیدم جاش کجاست؟ بادقت نگاه می کرد و میگفت ایناش اینجاست          بعد از اینکه تمام ماشینها رو  روی برگه ها گذاشت شروع کرد به ردیف کردن ماشینها و جالب اینکه وقتی یک ردیف درست کرد گفت مامان قطار...   وبعد از اینکه حسابی با ماشینها بازی کرد گفتم حالا مامانی همه رو بریز سرجاش  وقتی همه ماشینهارو داخل  قوطی انداخت گفت مامان پر ...و بعد قوطی رو برگردوند و خالی کرد و گفت مامان خالی و اینکار رو چند بار تکرار کرد...    ...

وقتی نخ کردن مهره ها برای پسرکم دشوار بود به نظرم بهترین راه حل استفاده از این سیخ های چوبی بود... و سینا در نهایت هم از لذت خرد کردن یونولیت بی نصیب نموند و کلی به قول خودش بَف بازی کرد...هیچ چیز توی این دنیا به اندازه تماشای خنده ها و شادی سینا برام لذت بخش نیست                    ...

امروز یه خمیر خیلی جالب درست کردم ...چند روز پیش به یک سایت برخوردم که چند عکس مربوط به درست کردن خمیر با کف اصلاح و آرد نشاسته گذاشته بود برای همین دیروز مقداری آرد نشاسته تهیه کردم و امروز این خمیر جالبو درست کردم...چون مقدار هر کدام از موادو نگفته بود منم چشمی درستش کردم نتیجه اش عالی شد...فکر نمی کردم انقدر خوب از آب دربیاد...یه جور نرمی و لطافت خاص داشت که با خمیرهای دیگه فرق می کرد فقط یک مقدار شکننده هست ولی از نظر نرمی حتی از خمیر قبلی هم نرم تره من که خیلی دوستش داشتم البته سینا هم همینطور...                 ...

  سینا جونم   دلهره هایت را به باد بده   اینجا دلی هست که برای آرامشت   دستی به آسمان دارد...     ...